خانواده صلح

خانواده ای برای گسترش صلح در جهان

خانواده صلح

خانواده ای برای گسترش صلح در جهان

عنصر چوب

دیباچه

فصل بهار شروع شده است. فصلی که زمان غلبه عنصر چوب در طبیعت است. به همین مناسبت مقاله کوتاهی در اختیار خوانندگان محترم قرار می‌گیرد با این هدف که نگاهی متفاوت از دریچه فنگ شویی در مورد ویژگی‌های این عنصر و خواص آن در اختیار علاقمندان قرار دهد.

زمانی که قدرت هریک از عناصر پنجگانه در محیط به حداکثر خود می‌رسد تاثیرات فراوانی روی رفتار، احساس و عملکرد بدن همه موجودات زنده و محیط پیرامون آنها پدید می‌آید. اگر خواص هریک از عناصر را به خوبی بدانیم و خود را با تغییرات ناشی از غلبه آنها همراه کنیم می‌توانیم از برکت وجودشان در زندگی خود استفاده کنیم

ویژگی عنصر چوب

عنصر چوب را در زبان چینی Mu  می‌نامند. سمبل چوب ترکیبی است از یک خط عمودی به نشانه تنه درخت، یک خط افقی به نشانه زمین و دو خط مورب در کنار آن به نشانه ریشه‌های درخت. به این صورت سمبل مو به ما نشان می‌دهد که چقدر از قدرت چوب و گیاهان در دل خاک نهفته است.

آنچه در فنگ شویی به عنوان عنصر چوب از آن یاد می‌شود همه انواع گیاهان را از بزرگ تا کوچک در برمی‌گیرد. یک علف سبز یا یک چنار تنومند همگی تجلی عنصر چوب هستند. از بین پنج عنصر اصلی چوب تنها عنصری است که به معنی واقعی حیات و زندگی دارد.

بستر واقعی چوب زمین است. دانه و بذر باید مدتی از عمر خود را در زمین سپری کنند و پس از افزایش نیروی ینگ طبیعت ( به شکل گرمای محیط و نور آفتاب)، رشد خود را در دل خاک شروع کند و به این صورت بارور شود. هدف تمام دانه‌ها در هنگام رشد حرکت به سوی بالا و خروج از خاک است اما برای رسیدن به این هدف نیاز است تا حرکتی پایین‌رو توسط ریشه صورت گیرد. به عبارتی دانه ناچار است برای رشد و خروج از خاک حرکت پایین رو داشته باشد. اگر حرکت روبه پایین صورت نگیرد و ریشه گیاه رشد نکند، امکان خروج از خاک و رشد تنه نیز وجود ندارد. این امر یادآور نیاز همه ما به ریشه‌دار بودن و پایه‌گذاری صحیح برای موفق شدن در امور زندگی است. امری که عنصر چوب در وجود ما بر آن حکم می‌راند.

اما فقط ریشه دادن یا میل به بالارفتن نیست که درخت را از خاک بیرون می‌آورد. آنچه رکن اساسی در توان رشد کردن عنصر چوب است، انعطاف پذیری است. دانه از ابتدای رشد با موانع مختلف برخورد می‌کند. پوسته‌ای که بذر را احاطه کرده، سنگ‌ها و زمینی سخت که گاهی کاویدن آن با ابزاهای ساخت بشر امری مشکل است. اما چوب با صبر و انعطاف راه را برای رشد خود باز می‌کند. به این ترتیب رسیدن به هدفی که در نهاد دانه قرار داده شده ممکن می‌شود. انعطاف پذیری عملکرد دیگر چوب در طبیعت و بدن ماست.

ارتباط چوب با سایر عناصر

چوب مادر آتش است. آتش عنصر گرمی، محبت و صمیمیت است. به این ترتیب چوب انرژی گرمی را در محیط زندگی و بدن موجودات زنده فراهم می‌کند. آب مادر چوب است. برای همین است که فصل بهار به دنبال زمستان قرار می‌گیرد. در زمستان قدرت عنصر آب به حداکثر خود می‌رسد و زمینه را برای رشد چوب فراهم می‌کند. چوب کنترل کننده قدرت خاک، و فلز کنترل کننده قدرت چوب است.

رنگ چوب سبز است. سبز نشانه برکت، رشد و نمو است. برای همین قرار دادن سبزه در هفت سین نشانه سبزی و شروع فصل بهار است. رنگ آبی به عنوان رنگ مربوط به مادر چوب تا حد زیادی اثر تقویت کننده برای عنصر چوب دارد. انرژی چوب در شرق و جنوب شرق زمین و بناها قرار می‌گیرد. در یکی از کتابهای قدیمی چینی درباره قدرت چوب و انرژی جهت شرق چنین گفته شده است:

جهت شرق Xing  نام دارد. تجلی کیهانی آن فصل بهار است و قدرت آن در "باد" ظاهر می‌شود. باد به چوب و استخوانها بدن حیات می‌بخشد. شرق، آفریننده حس پیروزی و شعف است.

در فصل چوب بیش از هر فصل دیگر باید عبادت کرد و قربانی داد. در این فصل از کینه و حسادت دوری کنید. گناهان و اشتباهات دیگران را ببخشید. با این اعمال است که بارانهای  بارورکننده بر زمین باریدن خواهند گرفت و رحمت برشما جاری می‌شود.

برای جاری شدن برکت چوب چند کار در فصل بهار باید انجام شود: اول اینکه در این فصل به  آسایش فرزندان و کودکان بسیار توجه شود.  به خصوص باید به کسانی که زندگی را در تنهایی  می‌گذرانند بسیار توجه شود و آنها را از تنهایی درآورد. دوم اینکه به مستخدمین و حقوق بگیران توجه بیشتری انجام شود و به آنان پاداش داده شود. سوم اینکه نهرها و مسیلها پاک شوند و گورهای مردگان و درگذشتگان بازسازی و مرمت شوند. چهارم باید راههای سخت و ناهموار تعمیر شوند و حدود زمینها و مرزبندی آنها دوباره به طور واضح مشخص شوند و در آخر اینکه کشتن حیوانات جوان و شکستن شاخ و برگ درختان و بریدن آنها ممنوع شود. اگر به این امور توجه شود برکت بهار بر شما جریان پیدا می‌کند.

احساسهای عنصر چوب

یکی از مهمترین احساس‌های مربوط به عنصر چوب خشم است. خشم زمانی بروز می‌کند که شخص از انجام دادن کار دلخواه، پدید آوردن تغییر مطلوب یا رسیدن به خواسته مورد نظر باز داشته می‌شود. خشم باعث بالارفتن قدرت چی در بدن می‌شود و در عین حال قدرت صدا را افزایش می‌دهد. شخصی که با صدای بلند صحبت می‌کند به نوعی از دیگران درخواست می‌کند تا به حرفها و خواسته‌های او گوش دهند و اجازه دهند تا او تغییرات دلخواه را در کار و زندگی خود بوجود آورد.

در شکل سلامت، رفتار عنصر چوب تمایل به تغییر در زندگی و رشد است و چنانچه شخص از این خواسته بازداشته شود، قدرت چوب تبدیل به خشم می‌شود. به علاوه عنصر چوب به ما کمک می‌کند تا وقتی با مانعی که در راه خواسته ما قرار می‌گیرد برخورد می‌کنیم با انعطاف پذیری، راه جایگزین را برای رسیدن به هدف انتخاب کنیم و به جای برهم زدن اوضاع از راهی تازه به سوی هدف حرکت کنیم. درست همانطوری که گیاهان با نرمش، راه رشد و نمو را برای خود هموار می‌کنند.

عنصر چوب با چشمها ارتباط دارد. به این صورت قدرت بینایی، تصورات و به طور کلی "دیدن" در زندگی، هدفمندی و نشانه‌گیری به سوی هدف عملکرد دیگر این عنصر در بدن است. چوب قدرت تفکر، خواب و آگاهی بدن را در کنترل خود دارد.

اهمیت چوب در محیط زندگی ما

بعد از صحبتهای بالا اهمیت وجودی عنصر چوب در محیط زندگی ما مشخص می‌شود. نگارنده در تمام سالهایی که روی فنگ شویی کار کرده است به فراوانی اثر مثبت گیاهان زنده را در آرامش بخشیدن به محیط زندگی و کار تجربه کرده است. در محیط‌هایی که افراد خانواده و ساکنین مرتب دچار خشم، عصبانیت و پرخاشگری هستند معمولاً گیاهان سبز یا رشد نمی‌کنند یا بعد از مدت کوتاهی خشک و پژمرده می‌شوند. به این صورت اضافه کردن گیاهان سبز در محل کار و زندگی می‌تواند باعث شود تا رفتارهای خشونت آمیز اصلاح شود. باید توجه داشت که در چنین محیطی اضافه کردن یک یا دو گیاه سبز نه فقط قادر به تغییر کیفیت محیط نیست بلکه بعد از مدت کوتاهی انرژی خشن محیط باعث خشک شدن گیاهان خواهد شد. برای همین لازم است تا چندین گیاه سبز از انواع مختلف در محل مورد نظر اضافه کرد.

بهترین محل برای قرار دادن گیاهان قسمت شرق و جنوب شرق محل زندگی است. گیاهان مورد استفاده باید پهن برگ باشند و ابداً از گیاهانی مانند کاکتوس که دارای انرژی تند هستند استفاده نشود. گیاهان خشک نه فقط اثر سازنده ندارند بلکه مشکلات را دامن می‌زنند و باید حتماً از به کار بردن آنها حذر کرد. اگر محیط نور کافی ندارد می‌توان از گلهای شاخه‌ای نیز استفاده کرد.

ممکن است منزل دارای بالکن بی‌استفاده باشد . تبدیل کردن این محیط به یک فضای سبز کوچک باعث تغییر فراوانی در حال و روحیه ساکنین می‌شود. به خصوص اگر این تراس در دو جهت یاد شده قرار داشته باشد اثر مثبت آن دوچندان می‌شود. در این حالت توصیه می‌شود حتماً آبنمای کوچکی نیز به این فضا اضافه شود. آبنما را می‌توان در داخل منزل و در کنار گیاهان نیز قرار داد. آب قدرت چوب را افزایش می‌دهد.

کاشتن و سبز کردن محیط به خصوص در بناهایی که ساکنین آن به تازگی یکی از عزیزان خود را در آن از دست داده باشند باعث تغییر انرژی محیط و حال و روحیه ساکنین می‌شود. به یاد کسی که او را دوست داشتید و از دست دادید، سالی چند درخت بکارید.

حرف آخر

همه عناصر روی روح، احساس و پیکر ما اثرات مختلفی ایجاد می‌کنند. کمبود برخی از آنها در محیط زندگی ما می‌تواند باعث بروز یا تشدید رفتارهای مختلفی در ساکنین بناها شود که برخی از آنها مخرب و ناسالمند. چوب میل به رشد، بالندگی و نرمش را در زندگی و احساس ما جاری می‌کند. بنابراین با کاربرد مناسب چوب در محیط زندگی می‌توان محیطی آرام و دلپذیر برای خود و اطرافیانمان بوجود آوریم.

 

فرستنده رضا صادقی

 

تاریخچه تحلیلی ریکی - قسمت دوم

 

زلزله بزرگ توکیو

فاجعه زلزله مهیب توکیو فرصتی برای معرفی ری-کی به مردم شد. شاید افرادی که در آن زمان ری-کی را دریافت کردند حتی به یاد نیاورند که در آن روز دست افراد چگونه باعث شفای درد و ناراحتی آنها می‌شد اما به هرحال فضایی برای کاربرد ری-کی به صورت عمومی بوجود آمد. نشانه بارز این امر تاسیس درمانگاههای مختلف، دو سه سال  بعد از وقوع زلزله است. به هرحال شکی نیست که ری-کی در چنین مواردی می‌تواند برای رفع ناراحتی‌های احساسی و روحی ناشی از چنین فجایعی کمک بزرگی باشد.

دوباره سفر: اینبار برای ترویج ری-کی

اوسویی فقط سه سال بعد از زلزله مهیب توکیو زنده ماند. ولی در این دوران کوتاه اثرات بزرگی به جا گذاشت و اینها عمدتاً به خاطر سفرهایی بود که برای آموزش ری-کی انجام داد. با توجه به ضعف وسایل اطلاع رسانی در آن زمان در مقایسه با آنچه امروزه در اختیار همه ماست، شاید هیچ راهی بهتر از این نبود که استاد سفر کند تا ارمغان خود را به مردمی که مشتاق آن بودند عرضه کند. آنچه جالب است این است که اوسویی فقط شانزده یا هفده نفر استاد از خود به جای می‌گذارد. آنچه مهمتر است یاد دادن ری-کی در درجه اول و دوم است. در این دو درجه است که افراد از ری-کی برای خود و دیگران استفاده می‌کنند. همه افراد قدرت و توانایی استاد شدن و آموزش صحیح ری-کی را ندارند. این چیزی است که تمام مربی‌های ری-کی باید به آن توجه کنند. برای بسیاری از مردم داشتن لقب استاد مهمتر از کاربرد چیزی است که یاد گرفتند. اعطاء درجه استادی به همه کسانی که داوطلب آن باشند می‌تواند باعث محدود شدن استفاده ری-کی شود. علاوه براین توجه به خصایص اخلاقی و وضعیت اجتماعی افراد شرکت کننده در دوره استادی باید مورد توجه تمام مربی‌ها باشد.

اوسویی در روش تدریس خود اعتقاد داشت که باید مطالب را به اندازه ممکن ساده و روان بیان کرد. او این امر را بخوبی رعایت می‌کرد و این نکته باید مورد توجه تمام مربی‌های ری-کی باشد.

 

اصول اخلاقی

در برخی کتابها آمده که اوسویی، اصول اخلاقی را با نظر میجی تنظیم کرد. این درست است ولی به طور غیر مستقیم. آقای میجی در سال 1912 یعنی ده سال قبل از کشف ری-کی درگذشت. از آن سال شخص دیگری بنام تایشو امپراطور شد. میجی شخصیتی عجیب داشت. او اهل شعر و تعالیم معنوی بود. علاقه و ارادتی که اوسویی به میجی داشت باعث شد تا از تعالیم و اشعار او این اصول را بیرون بکشد و برای شاگردان خود تعلیم بدهد. در زمانی که اوسویی ری-کی را تدریس می‌کرد، اشعار میجی نیز به نوعی در جلسات ری-کی جا داشتند.

به هرحال این اصول از هرکسی که آمده باشند، خواستی جز آرامش و احترام به خود و دیگران ندارند و به خوبی بیانگر روح لطیف ری-کی هستند.

ری-کی: تبت و هند

در بسیاری از کتب و سایت‌های هندی ریشه ری-کی را از تبت و هند معرفی می‌کنند. اما وقتی درست به تاریخچه دقت می‌کنیم می‌بینم که کشف ری-کی در ژاپن انجام شده است. البته که اوسویی در آموزشها و درک خود درباره کار با انرژی تحت تاثیر سفرها یا آموزشهایی بوده است که در این محلها دریافت کرده ولی کشف ری-کی هیچ ربطی به هند یا تبت ندارد.

 

اوسویی و مسیح

در بسیاری از روایتهای غربی از تاریخ ری-کی، از آقای اوسویی به عنوان معلمی نام برده شده که در صومعه‌ای مسیحی درس می‌داد و به درک نیروهای شفابخش مسیح علاقه داشت. نگارنده بررسی‌های متعددی در متون مختلفی انجام داده که توسط استادان ژاپنی ری-کی نگاشته شده است. در هیچکدام چنین امری مشاهده نمی‌شود. آقای اوسویی نه پزشک بود و نه معلم صومعه‌های مسیحی. او یک بازرگان سنتی بود که سالها با تعالیم معنوی ذن و تکنیک‌های مختلف دیگر مانند کیکو آشنایی قوی داشت. به نظر می‌رسد بیان چنین نظراتی برای محترم کردن ری-کی و قابل قبول جلوه دادن آن در ذهن مردم غربی انجام شده است.

 

ری-کی بعد از مرگ اوسویی

پس از درگذشت آقای اوسویی انجمنی که او برای اشاعه و آموزش ری-کی بنیانگذاری کرده بود به کار خود ادامه داد. با وجودی که بسیاری افراد آقای هایاشی را استاد بعدی معرفی کرده‌اند و طوری درباره او حرف زده‌اند که ظاهراً اوسویی همه چیز را به او واگذار کرده است، ولی مشاهده می‌کنیم که ابداً چنین نیست. هایاشی یکی از هفده استادی بود که از اوسویی باقی ماند ولی شاید از بقیه فعالتر. از طرف دیگر شاید ارتباط او با تاکاتا و رفتن ری-کی به آمریکا توسط هردوی آنها این ذهنیت را توسط غربی‌ها رواج داده باشد.

ریاست این انجمن بعد از مرگ آقای اوسویی  به ترتیب به افراد زیر رسید: جوسابورو یوشیدا، کانیچی تاکه تومی، یوشیهارو واتانابه، هوچی وانامی، کیمیکو کویاما و در حال حاضر ماسایوشی کوندو.

نفری که بعد از اوسویی به سرپرستی این مرکز منسوب شد بر روی محل دفن خاکسترهای اوسویی سنگ یادبودی نصب کرد. بر روی این سنگ یک متن طولانی حک شده است که ترجمه قسمتی از آن را در زیر مشاهده می‌کنید:

"کسی که به سختی و با تلاش فراوان مطالعه می‌کند و برای ارتقاء دانش و تعالی ذهن و روح خود تلاش می‌کند، "مردی با روح بزرگ" نامیده می‌شود. وقتی چنین مردی از روح بزرگ خود برای آموزش دادن به دیگران استفاده می‌کند و به مردم یاد می‌دهد تا راه درست زندگی را فرا بگیرند و کارهای سازنده انجام بدهند، معلم (سنسی) نامیده می‌شود. آقای اوسویی یکی از این معلمین بود. او ری-کی را به دنیا عرضه کرد."

 

ری-کی و طب چینی

کسانی که با طب چینی آشنایی دارند، وقتی به دستورات ری-کی سنتی توجه می‌کنند متوجه شباهتهای فراوانی می‌شوند.  این دستورات ریشه در آموزشهای هایاشی دارند چراکه او بخوبی با طب چینی آشنایی داشت. برخی از این دستورات نیز از راه کیکو (چی گونگ ژاپنی) و توسط اوسویی وارد ری-کی شد. در بین این روشها انواع مختلف تکنیک‌های تنفسی و روشهای مختلف اسکن کردن بدن افراد مشاهده می‌شود.

البته بسیاری از این دستورات در تعالیم شاگردان تاکاتا و بعد از رفتن به غرب از آموزش ری-کی حذف شد. چراکه در بسیاری موارد باید لمس‌های بخصوصی روی بدن بیمار انجام شود که در غرب باید برای آنها اجازه داشت یا بطور کلی انجام آنها به لحاظ مسائل قانونی توصیه نمی‌شود.

 

ری-کی و آقای هایاشی

بعد از درگذشت اوسویی آقای اوشیدا و تاکتومی مرکز آموزش اصلی اوسویی را اداره می‌کردند و آقای هایاشی درمانگاه اوسویی را اداره می‌کرد و در عین حال برای خود یک مدرسه آموزش ری-کی داشت. در مدرسه او سبک آموزش قدری متفاوت بود. او دوره درجه اول را بمدت پنج روز برگزار می‌کرد. آقای هایاشی نیز برای شهریه دوره آموزش ری-کی مبلغ قابل توجهی را دریافت می‌کرد. بنابراین بسیاری از شاگردان که از عهده پرداخت شهریه برنمی‌آمدند، برای مدتی در درمانگاه به کار مشغول می‌شدند. به این ترتیب افراد برای یادگیری درجه اول ری-کی روزانه هشت ساعت بمدت سه ماه و برای درجه دوم روزانه همین مدت را برای یک دوره نه ماهه کار می‌کردند. در تعالیم او برخی حالتهای دست برای انتقال ری-کی و تعدادی روش درمانی بر مبنای محل قرارگیری مریدین‌های بدن تدوین شد. هایاشی نیز تاکید فراوانی بر ثبت و نگارش تجربیات و نحوه تدریس خود داشت. همین امر باعث شده است که وقتی به تعالیم ری-کی سنتی توجه می‌کنیم نوعی هماهنگی و همگونی در دستورات و طرز بیان آنها مشاهده می‌کنیم که اصلاً در سیستم‌های غربی دیده نمی‌شود.

آنچه مهم است و قبلاً نیز گفته شد این است که هایاشی ابداً تنها استادی نبود که از آقای اوسویی باقی مانده باشد و این برداشت اشتباه غربی‌ها از تاریخچه ری-کی است.

 

تاکاتا: استادی که ری-کی را فقط شفاهی درس داد

تاکاتا برعکس سیستم استاد خود که همه چیز را بسیار دقیق ثبت می‌کرد، به کسی اجازه نمی‌داد سر دوره‌های آموزشی چیزی یادداشت کند. من هرچه فکر کردم نفهمیدم چرا. شاید تاکاتا می‌خواسته غربی‌ها را از روشی که سالها با آن کار کرده بودند و در آن تبحر داشتند (یعنی ثبت و نوشتن) خارج کند و کاری کند که به ری-کی دل بدهند. اما حاصل آن بوجود آمدن دهها روش برای آموزش ری-کی در غرب شد. هر استاد که از تاکاتا به جای ماند، ری-کی و سمبل‌های آن را یک طور بلد بود و برای خود سبکی داشت که به هرحال قدری با بقیه فرق می‌کرد و این به درک و برداشت شخصی او مربوط می‌شد. این اختلاف در کتب و نوشتارهای غربی بخوبی مشهود است.

 

بیماری: راهی برای تعالی

خانم تاکاتا برای درمان بیماری‌های فراوانی که به آنها مبتلا بود با ری-کی آشنا شد. بیماری‌ها برای خانم تاکاتا تبدیل به ابزاری شدند تا او بتواند درهای ری-کی را به روی خود باز کند. شاید اگر تاکاتا با هایاشی برخورد نمی‌کرد، ری-کی در آن زمان به آمریکا نمی‌رفت و فقط در محدوده ژاپن باقی می‌ماند. بیماری‌ها می‌توانند راهی برای گشوده شدن درهای تعالی و ورود خیر و برکت جدید در زندگی باشند، اگر بدانیم با آنها چه کنیم.

همین امر در مورد برخی از مربیان ری-کی نیز دیده می‌شود. من تعدادی را می‌شناسم که روز اول برای درمان بیماری که خود به آن مبتلا بودند به سراغ ری-کی آمدند و بعد از شفا یافتن به تدریس ری-کی مشغول شدند و به سبب کار و تدریسشان امروزه صدها نفر از این انرژی استفاده می‌کنند.

ده هزار دلار برای درجه استادی: چه کسی پرداخت و چه کسی گرفت؟

خانم تاکاتا از سال 1970 شروع به تعلیم استاد ری-کی کرد. در تمام داستانهایی که از تاریخچه ری-کی مشاهده می‌کنیم به خواست خانم تاکاتا برای دریافت مبلغ ده هزار دلار برای درجه استادی اشاره شده است. شهریه دوره‌ها در زمان او چنین بود: درجه اول 125 دلار، درجه دوم 400 دلار و درجه استادی ده هزار دلار.

اما واقعیت این است که هیچ کس چنین مبلغی را نپرداخت و افرادی که در دروه‌های استادی شرکت کردند برای پرداخت شهریه خود تعداد قابل توجهی شاگرد برای خانم تاکاتا آوردند تا این مبلغ را پر کنند.

 

 

رضا صادقی

تاریخچه تحلیلی ریکی - قسمت اول

 

چرا کوه کوراما؟ ویژگی این کوه در چیست؟

این کوه در شمال شهر کیوتو قرار دارد. کیوتو در زمانهای قدیم پایتخت ژاپن بوده و اصولاً یک شهر مذهبی است. ارتفاع کوه کوراما خیلی زیاد نیست و پانصد و هفتاد متر از سطح دریا بلندتر است. در دامنه این کوه معبد کوراما واقع شده است که گفته می‌شود اوسویی دوران کودکی خود را در آن سپری کرده است. این معبد در سال 770 بعد از میلاد ساخته شده است. ساختمانهای این معبد و بناهای متعلق به آن چند با در طول تاریخ دستخوش آتش سوزی شده‌اند. کوراما افسانه کهنه‌ای دارد. در این افسانه آمده است که شش میلیون سال قبل روح زمین یا مائوسان که بر نیروهای شیطانی قلبه کرده بود از سیاره ونوس بر روی کوراما فرود آمد. ماموریت او نجات بشر بود. از آن زمان نیروی شفابخش او از طریق کوراما در دسترس تمام انسانها و موجودات زمینی قرار گرفت. مائوسان قدرت خود را در اختیار زاهدی بنام گانتی قرار داد و گانتی سالهای بعد معبد کوراما را ساخت. بعدها افراد دیگری بخشهای جدیدی به این معبد اضافه کردند. البته تقدس و اهمیت خاص کوراما فقط به این داستان محدود نمی‌شود. گفته می‌شود در اواخر قرن دهم میلادی جنگجوی بزرگی بنام اوشی واکا مانی به این کوه و معبد آن می‌رسد او وسپاهش در این محل می‌مانند و این جنگجو که استعداد هنری قابل توجهی داشته است آثاری در حوالی این معبد از خود بجا می‌گذارد.

تمام این داستانها و روایتهای فراوانی از این دست باعث می‌شوند که هرسال افراد فراوانی برای زیارت به این کوه مقدس بروند. بسیاری از آنها نام میکائو اوسویی را نشنیده‌اند و رفتن آنها به کوراما نیز هیج ارتباطی به ری-کی یا تاریخ آن ندارد. آنها برای دریافت انرژی‌های روحانی و حس قدرت خارق العاده این کوه زیبا روانه آن می‌شوند. انرژی این کوه بسیار عجیب است. نوعی انرژی آرامبخش و توام با حس رحمت و شادی.

 

تا اینجا یک چیز بخوبی واضح است. وقتی این کوه در تاریخ و فرهنگ مردم ژاپن دارای چنین جایگاهی است و بسیاری از افرادی هم که از آن دیدن کرده‌اند وجود نوعی حس عجیب را در آن اذعان می‌کنند، بنابراین رخ دادن وقایع خاص مثل روشن شدگی اوسویی در چنین محلی خیلی دور از ذهن نیست. واژه کوراما به معنی زین اسب است. در زبان ژاپنی برای اشاره به این کوه از عبارت کوراما یاما استفاده می‌شود که یاما به معنی کوه است.

وقتی از خود اوسویی درباره تجربه کوراما پرسیده می‌شد همیشه در جواب می‌گفت:

هیچ شخصی من را به این متد وارد نکرده است. بعلاوه من برای دستیابی به این تکنیک کار خاصی جز روزه داری و مراقبه‌های عمیق انجام ندادم. این انرژی بصورت یک الهام در وجود من دمیده شد. بعد از دریافت این قدرت آگاهی یافتم که نیروی آن دارای اثرات عمیق شفابخشی است.

بنابراین تا اینجا می‌بینیم اوسویی در کوهی مقدس به قدرت ری-کی دست یافته است. در تمام تجربیات روحانی محیط و انرژی‌های آن رکن بسیار مهمی دارد. دریافت چنین قدرتی در محلی که ذکرهای فراوانی از قدرتهای اعجاب آور آن به میان آمده اصلاً بعید نیست.

 

وضعیت ژاپن در زمان اوسویی

سال 1868 برای ژاپن یک نقطه عطف محسوب می‌شود. در این سال شخصی بنام میجی امپراطوری کشور ژاپن را بدست گرفت. ژاپن قبل از دوران امپراطوری میجی کشوری بسیار بسته بود. برای حدود دویست سال (1600 تا 1868) بسیاری از اروپاییان از آن اخراج شده بودند و فقط آلمانی‌ها و چینی‌ها می‌توانستند در زاپن بمانند یا کار کنند. آنهم در بخشهای بسیار محدودی از کشور. ژاپنی‌ها حق خارج شدن از کشور را نداشتند. هرکسی به ادیان غیر از بودایی مانند مسیحیت گرایش داشت اعدام می‌شد.  بعد از به قدرت رسیدن میجی، درهای کشور به سوی اقتصاد آزاد باز شد. دولت افرادی را برای تحصیل و یادگیری فنون مختلف به خارج از ژاپن فرستاد. روش‌های آموزشی رایج در کشور اصلاح شد و ژاپن دستخوش تحول بزرگی شد. در این زمان، ژاپن از یک کشور کاملاً کشاورزی به سمت کشوری صنعتی گام برداشت.

 

سفر- تجارت

اوسویی سفرهای طولانی را انجام می‌دهد. در بسیاری از کتابهای ری-کی این سفرها به نوعی با دوران کشف ری-کی ارتباط داده شده،اند. اما اصلاً اینطور نیست. ری-کی در ژاپن کشف شد. نه در تبت نه در هند و نه در خلال این دوره از سفرهای اوسویی. او بعد از سالها سفر و آشنایی با تعالیم مختلف در کشورهای شرقی و غربی به ژاپن برگشته و به کسب و تجارت مشغول می‌شود. این سفرها در راستای همان برنامه دولت وقت ژاپن برای بازشدن درهای اقتصاد کشور و در همان دوران انجام شده است. شکست تجارت، او را دوباره به همان مسیر معنوی زندگی سوق می‌دهد. اینجا یک نکته مثبت وجود دارد. اوسویی اول از بابت تاجر شدن خیالش راحت شد و بعد دوباره به همان راه قبلی برگشت. گاهی انسان باید راهی را برود، در آن شکست بخورد تا بفهمد که این راه، راه او نیست.

این نکته به وضوح در تعالیم فرهنگ شرق مشاهده می‌شود. طبیعت دارای نظم و ترتیب است. همانطوری که فصلهای سال از پی هم می‌آیند و می‌روند، تولد، جوانی، پیری و مرگ دارای تسلسل هستند، رسیدن به درجات و قدرتهای روحانی و معنوی هم به وقت و درجای مناسب خود صورت می‌گیرد. چرا در برخی تلاشها برای دریاف یا رسیدن به یک قدرت ناکام می‌مانیم در جای دیگری چیزی را بدست می‌آوریم که خودمان هم آن را باور نمی‌کنیم. این اصل، طریق برقراری و ایجاد نظم و تعادل در زندگی است.

از تمام کسانی که ری-کی را یاد گرفتند درباره نحوه آشنایی‌شان با ری-کی و ورود به هرکدام از درجات سوال کنید. همین امر را به وضوح مشاهده می‌کنید. گاهی تمام اعضاء خانواده ری-کی می‌دانستند و معلوم نیست چطور یک نفر جا می‌ماند و بعد در زمانی و در جایی با یک مربی برخورد می‌کند و .....ری-کی وارد زندگی می‌شود. گاهی در یک مهمانی، گاهی در اتوبوس، گاهی در مغازه سلمانی، کسی از ری-کی حرفی می‌زند و گوش یک نفر معلوم نیست چطور به این کلمه که ممکن است خیلی هم بی‌معنی به نظر برسد واکنش نشان می‌دهد و دنبال آن می‌رود. بعد ری-کی درست همان موقع که باید بیاید وارد زندگی می‌شود. همانطوری که برای کاشف خود نیز در وقت لازم وارد شد.

 

مرگ یا پیدا کردن حقیقت

کسی درباره سختکوشی و استقامت مردم ژاپن شک ندارد. ژاپن: کشوری که روزی نیست در آن زلزله رخ ندهد، در طول تاریخ بارها جنگهای ویرانگر را تجربه کرده، تنها بمبارانهای هسته‌ای در آن بوقوع پیوسته، بارها با خاک یکسان شده و وقایع فراوانی از این دست را تجربه کرده است. اما وقتی امروزه به آن نگاه می‌کنیم پیشرفته ترین تکنولوژی و ظریف‌ترین صنایع الکترونیکی را در آن مشاهده می‌کنیم. همه اینها مرهون سختکوشی ملتی است که به کشورشان علاقه دارند و می‌خواهند آن را بسازند. اولین معلم ری-کی وقتی عزم می‌کند تا برای مراقبه به بالای کوه برود به دوستان خود می‌گوید: یا آنچه را که می‌خواهم می‌یابم و برمی‌گردم یا کسی برای پایین آوردن جسدم بفرستید. این عزم است که چنین تاثیری را بوجود می‌آورد.

ساتوری

در تعالیم ذن، ساتوری درک واقعیت‌های هستی به صورت ناگهانی و شهودی است. بسیاری افراد تجربه ورود اسوئی به ری-کی را نوعی ساتوری می‌دانند. گفته می‌شود وقتی اوسویی از استاد خود که یک مربی ذن بود پرسید که برای رسیدن به ساتوری باید چکار کند، مربی به او می‌گوید: یکبار بمیر!

این حرف که فقط ممکن است توسط یک استاد ذن گفته شود اوسویی را وادار می‌کند تا برای مراقبه‌ای که به ساتوری منجر شد به بالای کوه برود. روزه داری بیست و یک روزه در فرهنگ ذن، شیو گیو نامیده می‌شود و یک روش تعریف شده و مشخص است نه چیزی که الزاماً اوسویی آن را برگزیده باشد.

 

 

 

زندگی خانوادگی- خصوصیات رفتاری

شاید برخی خوانندگان بخواهند درباره زندگی خانوادگی آقای اوسویی بدانند. آنقدر می‌دانیم که او در سال (1907)  با زنی بنام ساداکو سوزوکی ازدواج کرد. اوسویی دو فرزند داشت. یک دختر و یک پسر.

کسانی که درباره خصوصیات رفتاری او حرفهایی زده‌اند، او را مردی آرام، باوقار و بسیار متواضع معرفی می‌کنند. او هیکلی درشت و قوی و همیشه برلبان خود لبخند داشت. او دارای استعدادهای فراوان و مردی اهل مطالعه و یادگیری بود. او درباره تاریخ، انواع بیوگرافی، نگرش‌های مختلف مذهبی، روانشانسی، ای-چینگ و چی-گونگ اطلاعات فراوانی داشت.

 

کمک به فقرا: تجربه‌ای ناموفق و درسی بزرگ

بعد از اینکه اوسویی مدت هفت سال گداهای کیو تو را درمان کرد، پی به اشتباه بودن این کار برد. درخواست و تلاش برای صورت گرفتن چیزی که هنوز وقت آن نشده است، حاصلی جز خستگی ندارد. افرادی که تحت درمانهای رایگان اوسویی قرار گرفته بودند با رضا و رغبت به زندگی نکبت بار خود برگشتند. شاید تنبلی و تن پروری آنهم در میان چنین ملت سختکوشی، خود یک هنر است و اوسویی هنر این مردم را از آنها گرفته بود.

در ری-کی همواره توصیه می‌شود به کسی ری-کی بدهید که برای دریافت آن داوطلب باشد. نباید برای درمان یا شفای دیگران تصمیم گرفت یا سعی کرد به زور به کسی ری-کی داد. در این صورت قطعاً جواب مناسبی نیز از درمان دریافت نمی‌شود.

رضا صادقی