جولیا زشت بود و کریه المنظر، با دندان هایی نامتناسب که اصلا به صورت جولیا نمی آمدند
. اولین روزی که جولیا به مدرسه ما آمد هیچ دختری حاضر نبود کنار او بشیند. یادم هست همان روز ژانت دوست صمیمی خواهر من که دختر بسیار زیبایی بود مقابل جولیا ایستاد و از او پرسید: (آیا میدانی زشت ترین دختر این کلاس هستی؟)همه از این جمله ژانت خنده شان گرفت
. حتی بعضی از پسر های کلاس در تصدیق حرف ژانت سر تکان دادند و ویلیام که همیشه خودش را برای ژانت لوس میکرد اضافه کرد: (حتی بین پسرها)اما جولیا با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جواب ژانت جمل هایی گفت که باعث شد همان روز اول تمام دختران کلاس احترام جولیا را بیشتر از ژانت حفظ کنند
! جولیا جواب داد: (اما ژانت تو بسیار زیبا و جذاب هستی).در همان هفته اول جولیا محبوب ترین و خواستنی ترین عضو کلاس شد و کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند جولیا با آنها هم گروه باشد
. او برای هر کس اسم مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی میگفت چشم عسلی و به دیگری لقب ابرو کمانی داده بود.حتی به آقای ساندرز معلم کلاس لقب خوش اخلاق ترین و باهوش ترین معلم دنیا را داده بود. ویژگی برجسته جولیا در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعا به حرف هایش ایمان داشت و دقیقا به جنبه های مثبت شخصیت هر فرد اشاره میکرد. مثلا به من میگفت بزرگترین نویسنده دنیا و به سیلویا خواهرم میگفت بزرگترین آشپز دنیا! و حق هم داشت. آشپزی سیلویا حرف نداشت و من تعجب کرده بودم که چگونه جولیا در همان هفته اول متوجه این موضوع شده بود.سال ها بعد جولیا به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شد و من بعداز ده سال وقتی با او برخورد کردم بی توجه به قیافه و صورت ظاهریش احساس کردم شدیدا به او علاقه مندم
. جولیا فقط با تعریف ساده ازخصوصیات مثبت افراد در دل آنها جای باز میکرد.5
سال پیش وقتی که برای خواستگاری جولیا رفتم دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش خواندم و او با همان سادگی و وقار همیشگ یاش گفت: (برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود ) و منبلافاصله و بدون هیچ تردیدی در همان اتاق شهرداری از او خواستگاری کردم.در حال حاضر من ازجولیا یک دختر سه ساله به نام آنجلا دارم
. آنجلا بسیار زیباست و همه از زیبایی صورت او در حیرتند.روزی مادرم از جولیا راز زیبایی آنجلا را پرسید و جولیا در جوابش گفت
: (من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم) و مادرم روز بعد نیمی از دارایی های خانواده را به ما بخشید.
وقتی احساس می کنید که درحال قضاوت، حسادت، طمع یا امثال آنها هستید می توانید از این دستور استفاده کنید.
مرحله اول: نفس خود را عوض کنید
هروقت می خواهید الگوهای فکری کهنه خود را تغییر دهید، بهترین راه استفاده از نفس است. تمام عادتهای ذهن به تنفس مربوط هستند و با تغییر نوع نفس، شکل آنها عوضمیشود. برای این منظور به طور عمیق نفس خود را خارج کنید. شکم را به داخل بکشید وهنگامی که نفس را خارج میکنید، در ذهن خود مجسم کنید که الگوی فکری ناپسند از شمادور میشود. به محض اینکه به نفس کشیدن خود دقت می کنید و آن را تغییر می دهید، فکر وقضاوت ناپدید می شود .
مرحله دوم: حالا هوای تازه را عمیقا وارد ریه های خود کنید
این کار را دو سه بار انجام دهید و ببینید چه اتفاقی می افتد. احساس تازگی عجیبی در شماپیدا میشود. تفکر منفی و ناپسند شروع به ناپدید شدن می کند. وقتی این کار را انجاممیدهید، مشاهده می کنید که ذهن به جای دیگری حرکت می کند.
این راه برای تغییر دادن الگوهای فکری بسیار موثر است.این دستور ساده را بکار ببرید و از نتیجه آن شگفت زده شوید.
فرستنده رضا