خانواده صلح

خانواده ای برای گسترش صلح در جهان

خانواده صلح

خانواده ای برای گسترش صلح در جهان

عشق و زیبایی

 
 
هنگامی که به انسان دیگری می نگری و عشق عمیقی نسبت به او احساس می کنی،
یا آن هنگام که زیبایی طبیعت را مشاهده می کنی و چیزی در درون تو عمیقا نسبت
به آن واکنش نشان می دهد، برای لحظه ای چشمانت را ببند و جوهر آن عشق یا آن
زیبایی را در درونت حس کن که از وجود تو، طبیعت حقیقی تو جدا نیست.
شکل بیرونی، بازتابی گذرا از وجود درونی تو و ذات توست. برای همین است که
عشق و زیبایی هیچگاه نمی توانند تو را ترک گویند، هر چند که تمامی اشکال بیرونی
تو را ترک می کنند.
 
فرستنده لیلا
 
 

شادمانی

 
 
موسیقی نشان می دهد چگونه در وجد و سرور باشیم. اغلب می پنداریم
لحظه ی سرخوشی، شادمانی تحمل ناپذیری است که دوامش محال است.
از ما می گریزد و دیگر بار از پی آن میرویم. به این دلیل می گریزد که
نمی خواهیم رهایش کنیم. نمی توانیم تصور دوری از آن را بپذیریم. اما
می بینیم که در موسیقی، یک نت را برای شنیدن نت بعد رها می کنیم.
هر چند امواج تغییر می کنند، شادمانی ما می تواند دوام یابد.
 
 
فرستنده لیلا
 
 

حکایت باد و خورشید

 

روزی خورشید و باد با هم در حال گفتگو بودند و هر کدام نسبت به دیگری ابراز

برتری میکرد، باد به خورشید می گفت که من از تو قویتر هستم، خورشید هم

ادعا میکرد که او قدرتمندتر است. گفتند بیاییم امتحان کنیم، خب حالا چه طوری؟

دیدند مردی در حال عبور بود که کتی به تن داشت. باد گفت آه من میتوانم کت

آن مرد را از تنش در بیاورم، خورشید گفت پس شروع کن. باد وزید و وزید، با

تمام قدرتی که داشت به زیر کت این مرد می کوبید، در این هنگام مرد که دید

نزدیک است کتش را از دست بدهد، دکمه های آنرا بست و با دو دستش هم

آنرا محکم چسبید. باد هر چه کرد نتوانست کت مرد را از تنش بیرون بیاورد و با

خستگی تمام رو به خورشید کرد و گفت: عجب آدم سرسختی بود، هر چه

تلاش کردم موفق نشدم، مطمئن هستم که تو هم نمی توانی.

خورشید گفت تلاشم را می کنم و شروع کرد به تابیدن، پرتوهای پر مهرش را بر

سر مرد بارید و او را گرم کرد. مرد که تا چند لحظه قبل با تمام قدرت سعی در

حفظ کت خود داشت دید که ناگهان هوا تغییر کرده و با تعجب به خورشید

نگریست، دیداز آن باد خبری نیست، احساس آرامش و امنیت کرد. با تابش مدام

و پر مهرخورشید او نیز گرم شد و دید که دیگر نیازی به اینکه کت را به تن داشته

باشد نیست بلکه به تن داشتن آن باعث آزار و اذیت او می شود. به آرامی کت

را از تن بدر آورد و به روی دستانش قرار داد.

باد سر به زیر انداخت و فهمید که خورشید پر عشق و محبت که بی منت به

دیگران پرتوهای خویش را می بخشد بسیار از او که می خواست به زور کاری را

به انجام برساند قویتر است.

باز هم عشق (بی منت) برتر است

منبع : وبلاگ ثانیه در ثانیه