خانواده صلح

خانواده ای برای گسترش صلح در جهان

خانواده صلح

خانواده ای برای گسترش صلح در جهان

زاهد و پادشاه

زاهد پیری به بارگاه قدرتمند ترین پادشاه دوران دعوت شد.
پادشاه گفت: به مرد مقدسی که با اندک چیزی راضی می شود، غبطه می خورم.
زاهد پاسخ داد: اعلیحضرت، من به شما غبطه می برم که زودتر از من راضی می شوید.
پادشاه با آزردگی گفت: منظورت چیست؟! تمام این سرزمین از آن من است.
زاهد گفت: دقیقاً! من آهنگ کرات، رودها و کوهسارهای سراسر جهان، ماه و خورشید را دارم.
چون در روان خود، خدا را دارم. اما اعلیحضرت، شما فقط همین قلمرو را دارید.

علی
نظرات 2 + ارسال نظر
آسیه جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:25 ب.ظ http://neqzan.blogsky.com

سلام
مطالبتان را خواندم.این بار تصمیم گرفتک از شما تشکر کنم.مطالبی که می نویسید در کتاب ها هم هست اما ما غافلان به صراغشان نمی رویم اما در وبلاگ شما می خوانیم.ممنون

علی جویا جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ب.ظ http://jooyaa.blogsky.com

من کمی از آنچه زاهد گفته را حس کرده ام
شنیدن صدای طبیعت
و لذت آن با همه ثروتها قابل مقایسه نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد