خانواده صلح

خانواده ای برای گسترش صلح در جهان

خانواده صلح

خانواده ای برای گسترش صلح در جهان

تاریخچه تحلیلی ریکی - قسمت اول

 

چرا کوه کوراما؟ ویژگی این کوه در چیست؟

این کوه در شمال شهر کیوتو قرار دارد. کیوتو در زمانهای قدیم پایتخت ژاپن بوده و اصولاً یک شهر مذهبی است. ارتفاع کوه کوراما خیلی زیاد نیست و پانصد و هفتاد متر از سطح دریا بلندتر است. در دامنه این کوه معبد کوراما واقع شده است که گفته می‌شود اوسویی دوران کودکی خود را در آن سپری کرده است. این معبد در سال 770 بعد از میلاد ساخته شده است. ساختمانهای این معبد و بناهای متعلق به آن چند با در طول تاریخ دستخوش آتش سوزی شده‌اند. کوراما افسانه کهنه‌ای دارد. در این افسانه آمده است که شش میلیون سال قبل روح زمین یا مائوسان که بر نیروهای شیطانی قلبه کرده بود از سیاره ونوس بر روی کوراما فرود آمد. ماموریت او نجات بشر بود. از آن زمان نیروی شفابخش او از طریق کوراما در دسترس تمام انسانها و موجودات زمینی قرار گرفت. مائوسان قدرت خود را در اختیار زاهدی بنام گانتی قرار داد و گانتی سالهای بعد معبد کوراما را ساخت. بعدها افراد دیگری بخشهای جدیدی به این معبد اضافه کردند. البته تقدس و اهمیت خاص کوراما فقط به این داستان محدود نمی‌شود. گفته می‌شود در اواخر قرن دهم میلادی جنگجوی بزرگی بنام اوشی واکا مانی به این کوه و معبد آن می‌رسد او وسپاهش در این محل می‌مانند و این جنگجو که استعداد هنری قابل توجهی داشته است آثاری در حوالی این معبد از خود بجا می‌گذارد.

تمام این داستانها و روایتهای فراوانی از این دست باعث می‌شوند که هرسال افراد فراوانی برای زیارت به این کوه مقدس بروند. بسیاری از آنها نام میکائو اوسویی را نشنیده‌اند و رفتن آنها به کوراما نیز هیج ارتباطی به ری-کی یا تاریخ آن ندارد. آنها برای دریافت انرژی‌های روحانی و حس قدرت خارق العاده این کوه زیبا روانه آن می‌شوند. انرژی این کوه بسیار عجیب است. نوعی انرژی آرامبخش و توام با حس رحمت و شادی.

 

تا اینجا یک چیز بخوبی واضح است. وقتی این کوه در تاریخ و فرهنگ مردم ژاپن دارای چنین جایگاهی است و بسیاری از افرادی هم که از آن دیدن کرده‌اند وجود نوعی حس عجیب را در آن اذعان می‌کنند، بنابراین رخ دادن وقایع خاص مثل روشن شدگی اوسویی در چنین محلی خیلی دور از ذهن نیست. واژه کوراما به معنی زین اسب است. در زبان ژاپنی برای اشاره به این کوه از عبارت کوراما یاما استفاده می‌شود که یاما به معنی کوه است.

وقتی از خود اوسویی درباره تجربه کوراما پرسیده می‌شد همیشه در جواب می‌گفت:

هیچ شخصی من را به این متد وارد نکرده است. بعلاوه من برای دستیابی به این تکنیک کار خاصی جز روزه داری و مراقبه‌های عمیق انجام ندادم. این انرژی بصورت یک الهام در وجود من دمیده شد. بعد از دریافت این قدرت آگاهی یافتم که نیروی آن دارای اثرات عمیق شفابخشی است.

بنابراین تا اینجا می‌بینیم اوسویی در کوهی مقدس به قدرت ری-کی دست یافته است. در تمام تجربیات روحانی محیط و انرژی‌های آن رکن بسیار مهمی دارد. دریافت چنین قدرتی در محلی که ذکرهای فراوانی از قدرتهای اعجاب آور آن به میان آمده اصلاً بعید نیست.

 

وضعیت ژاپن در زمان اوسویی

سال 1868 برای ژاپن یک نقطه عطف محسوب می‌شود. در این سال شخصی بنام میجی امپراطوری کشور ژاپن را بدست گرفت. ژاپن قبل از دوران امپراطوری میجی کشوری بسیار بسته بود. برای حدود دویست سال (1600 تا 1868) بسیاری از اروپاییان از آن اخراج شده بودند و فقط آلمانی‌ها و چینی‌ها می‌توانستند در زاپن بمانند یا کار کنند. آنهم در بخشهای بسیار محدودی از کشور. ژاپنی‌ها حق خارج شدن از کشور را نداشتند. هرکسی به ادیان غیر از بودایی مانند مسیحیت گرایش داشت اعدام می‌شد.  بعد از به قدرت رسیدن میجی، درهای کشور به سوی اقتصاد آزاد باز شد. دولت افرادی را برای تحصیل و یادگیری فنون مختلف به خارج از ژاپن فرستاد. روش‌های آموزشی رایج در کشور اصلاح شد و ژاپن دستخوش تحول بزرگی شد. در این زمان، ژاپن از یک کشور کاملاً کشاورزی به سمت کشوری صنعتی گام برداشت.

 

سفر- تجارت

اوسویی سفرهای طولانی را انجام می‌دهد. در بسیاری از کتابهای ری-کی این سفرها به نوعی با دوران کشف ری-کی ارتباط داده شده،اند. اما اصلاً اینطور نیست. ری-کی در ژاپن کشف شد. نه در تبت نه در هند و نه در خلال این دوره از سفرهای اوسویی. او بعد از سالها سفر و آشنایی با تعالیم مختلف در کشورهای شرقی و غربی به ژاپن برگشته و به کسب و تجارت مشغول می‌شود. این سفرها در راستای همان برنامه دولت وقت ژاپن برای بازشدن درهای اقتصاد کشور و در همان دوران انجام شده است. شکست تجارت، او را دوباره به همان مسیر معنوی زندگی سوق می‌دهد. اینجا یک نکته مثبت وجود دارد. اوسویی اول از بابت تاجر شدن خیالش راحت شد و بعد دوباره به همان راه قبلی برگشت. گاهی انسان باید راهی را برود، در آن شکست بخورد تا بفهمد که این راه، راه او نیست.

این نکته به وضوح در تعالیم فرهنگ شرق مشاهده می‌شود. طبیعت دارای نظم و ترتیب است. همانطوری که فصلهای سال از پی هم می‌آیند و می‌روند، تولد، جوانی، پیری و مرگ دارای تسلسل هستند، رسیدن به درجات و قدرتهای روحانی و معنوی هم به وقت و درجای مناسب خود صورت می‌گیرد. چرا در برخی تلاشها برای دریاف یا رسیدن به یک قدرت ناکام می‌مانیم در جای دیگری چیزی را بدست می‌آوریم که خودمان هم آن را باور نمی‌کنیم. این اصل، طریق برقراری و ایجاد نظم و تعادل در زندگی است.

از تمام کسانی که ری-کی را یاد گرفتند درباره نحوه آشنایی‌شان با ری-کی و ورود به هرکدام از درجات سوال کنید. همین امر را به وضوح مشاهده می‌کنید. گاهی تمام اعضاء خانواده ری-کی می‌دانستند و معلوم نیست چطور یک نفر جا می‌ماند و بعد در زمانی و در جایی با یک مربی برخورد می‌کند و .....ری-کی وارد زندگی می‌شود. گاهی در یک مهمانی، گاهی در اتوبوس، گاهی در مغازه سلمانی، کسی از ری-کی حرفی می‌زند و گوش یک نفر معلوم نیست چطور به این کلمه که ممکن است خیلی هم بی‌معنی به نظر برسد واکنش نشان می‌دهد و دنبال آن می‌رود. بعد ری-کی درست همان موقع که باید بیاید وارد زندگی می‌شود. همانطوری که برای کاشف خود نیز در وقت لازم وارد شد.

 

مرگ یا پیدا کردن حقیقت

کسی درباره سختکوشی و استقامت مردم ژاپن شک ندارد. ژاپن: کشوری که روزی نیست در آن زلزله رخ ندهد، در طول تاریخ بارها جنگهای ویرانگر را تجربه کرده، تنها بمبارانهای هسته‌ای در آن بوقوع پیوسته، بارها با خاک یکسان شده و وقایع فراوانی از این دست را تجربه کرده است. اما وقتی امروزه به آن نگاه می‌کنیم پیشرفته ترین تکنولوژی و ظریف‌ترین صنایع الکترونیکی را در آن مشاهده می‌کنیم. همه اینها مرهون سختکوشی ملتی است که به کشورشان علاقه دارند و می‌خواهند آن را بسازند. اولین معلم ری-کی وقتی عزم می‌کند تا برای مراقبه به بالای کوه برود به دوستان خود می‌گوید: یا آنچه را که می‌خواهم می‌یابم و برمی‌گردم یا کسی برای پایین آوردن جسدم بفرستید. این عزم است که چنین تاثیری را بوجود می‌آورد.

ساتوری

در تعالیم ذن، ساتوری درک واقعیت‌های هستی به صورت ناگهانی و شهودی است. بسیاری افراد تجربه ورود اسوئی به ری-کی را نوعی ساتوری می‌دانند. گفته می‌شود وقتی اوسویی از استاد خود که یک مربی ذن بود پرسید که برای رسیدن به ساتوری باید چکار کند، مربی به او می‌گوید: یکبار بمیر!

این حرف که فقط ممکن است توسط یک استاد ذن گفته شود اوسویی را وادار می‌کند تا برای مراقبه‌ای که به ساتوری منجر شد به بالای کوه برود. روزه داری بیست و یک روزه در فرهنگ ذن، شیو گیو نامیده می‌شود و یک روش تعریف شده و مشخص است نه چیزی که الزاماً اوسویی آن را برگزیده باشد.

 

 

 

زندگی خانوادگی- خصوصیات رفتاری

شاید برخی خوانندگان بخواهند درباره زندگی خانوادگی آقای اوسویی بدانند. آنقدر می‌دانیم که او در سال (1907)  با زنی بنام ساداکو سوزوکی ازدواج کرد. اوسویی دو فرزند داشت. یک دختر و یک پسر.

کسانی که درباره خصوصیات رفتاری او حرفهایی زده‌اند، او را مردی آرام، باوقار و بسیار متواضع معرفی می‌کنند. او هیکلی درشت و قوی و همیشه برلبان خود لبخند داشت. او دارای استعدادهای فراوان و مردی اهل مطالعه و یادگیری بود. او درباره تاریخ، انواع بیوگرافی، نگرش‌های مختلف مذهبی، روانشانسی، ای-چینگ و چی-گونگ اطلاعات فراوانی داشت.

 

کمک به فقرا: تجربه‌ای ناموفق و درسی بزرگ

بعد از اینکه اوسویی مدت هفت سال گداهای کیو تو را درمان کرد، پی به اشتباه بودن این کار برد. درخواست و تلاش برای صورت گرفتن چیزی که هنوز وقت آن نشده است، حاصلی جز خستگی ندارد. افرادی که تحت درمانهای رایگان اوسویی قرار گرفته بودند با رضا و رغبت به زندگی نکبت بار خود برگشتند. شاید تنبلی و تن پروری آنهم در میان چنین ملت سختکوشی، خود یک هنر است و اوسویی هنر این مردم را از آنها گرفته بود.

در ری-کی همواره توصیه می‌شود به کسی ری-کی بدهید که برای دریافت آن داوطلب باشد. نباید برای درمان یا شفای دیگران تصمیم گرفت یا سعی کرد به زور به کسی ری-کی داد. در این صورت قطعاً جواب مناسبی نیز از درمان دریافت نمی‌شود.

رضا صادقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد